loading...

آئین مستان

شهادت امام حسین,امام حسین,متن سینه زنی شهادت امام حسین,سینه زنی شهادت امام حسین,متن مداحی شهادت امام حسین,مداحی شهادت امام حسین,متن نوحه شهادت امام حسین,نوحه شه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1747 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3820 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 375 زمان : نظرات (0)

خدا مرگم بده چه لبهای پر از خونی
خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدامرگم بده چه اوضاعی چه مهمونی
نه فرشی و نه چراغونی و نه سر دارم و نه سامونی
به ما سر زدی سرزده اومدی
کو بدنت مگه پرزده اومدی
مگه پر زده اومدی
بابا نگو که کجا بودی

بابا همه جا با ما بودی

بابا زیر دست و پا بودی

بابا بابا بابا
خدا صبرت بده شده ناموست آواره

خدا صبرت بده دخترت بین بازاره
خدا صبرت بده به غارت رفته گوشواره

نمونده گوشی و گوشواره
بگو با عمو شبم تاره

سرتو خاکیه، خاکیه معجرا
منو زدن مثل تک تک دخترا

بابا تو موج بلا بودم

 بابا با نامحرما بودم

بابا من انگشت نما بودم
به ما سر زدی سرزده اومدی
کو بدنت مگه پرزده اومدی
مگه پر زده اومدی
بابا نگو که کجا بودی

بابا همه جا با ما بودی

بابا زیر دست و پا بودی

بابا بابا بابا

 خدا خیرش بده، سر من عمه آزرده

خدا خیرش بده، به جای من کتک خورده 

خدا خیرش بده، روزی صدمرتبه مرده
علم به دوش حرم بوده و توهرکوچه سپرم بوده
حالا مراقب زخمای تازمه

 بیا که لحظه تشییع جنازمه
بابا، چشمم خوب نمیبینه

بابا، سیلی خوردم از کینه
بابا، گوشم خیلی سنگینه

 تار میبینم، سرم سنگینه

عجب دستی داشت، خیر نبینه
بابا پای پر ورمم، دردسر حرمم

عمه میگه خیلی شبیه مادرمم

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1185 زمان : نظرات (0)

بابا رفتی منو بردن با حرمله

پاهایِ کوچیکم پر شد از آبله

موهایِ سوختمُ شونه زد دستِ زجر

بابا جونم ببین دستامُ بسته زجر

از هرچی پست بدم‌ میاد

از مردِ مست بدم میاد

از اونی که سرِ تورو رو نیزه بست بدم میاد

بابایی مثلِ تو زخم اَبرویِ من

زیرِ ناخنِ زجر جا مونده مویِ من

من بازیچه شدم از من داری خبر

با مشت دندونایِ شیریم افتاد

شد چشمام تار منو زدن

روزی صد بار منو زدن

واسه خنده آدم بدا تویِ بازار منو زدن

رازِ من و لب هایِ تو معنا شدنی نیست

جز با نفسَم خونِ تو احیا شدنی نیست

دختر که زمین خورد زگیسو نکشیدش

بی ناز کشی های پدر پاشدنی نیست

هرچیز که از خیمۀ ما رفت به غارت

غیر از سر بازار که پیدا شدنی نیست

این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست

این پایِ ورم کرده دگر پاشدنی نیست

نه پیر زمین خورده شود دخترِ سابق

نه این سر غارت شده بابا شدنی نیست

این گیسویِ کوتاه دگر شانه ندارد

زحمت نکش عمهگره اش واشدنی نیست

آن شب جلویِ مادرِ تو بد کتکم زد

ورنه قد کوتاه چنین تا شدنی نیست

شد نیزیِ چکمه اثرش چون نوکِ مسمار

پهلویِ لگد خورده مداوا شدنی نیست

 صدا زد زنِ غساله به من بگید بزرگِ این قافله کیه ؟! همه نشون دادن عمۀ سادات زینبُ  خانم جان دو سه تا سوال دارم  من تو عمرم تا حالا یه همچین چیزی ندیده بودم  (چی میخوای بدونی ؟!) گفت خانم جان به من بگو چرا دورِ گردنِ این بچه جایِ غل و زنجیرِ  خانم جان به من بگو چرا پاهاش آبله زده  خانم جان به من بگو چرا موهاش سوخته؟؟ 

ویرانه ام پر میشود از عطرِ گیسویت

بابا کجا بودی چرا خاکی شده مویت؟

پیدا نکردم جایِ سالم در سرت بابا

تا بوسه ای برچینم از مابین اَبرویت

پرواز کردم سویِ تو اما زمین خوردم

این روز ها زخمی شده بال پرستویت

سجاده ام را پهن کردم کنج ویرانه

من هم شبیه عمه هستم دعا گویت

این است روز و شب دعایم کاش من را باز

یکبار دیگر می نشاندی روی زانویت

أَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَظلوم یا غَریب

أَلسَّلامُ عَلَى العَطشان عِندَ اَلْفُرَاتِ

 أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2667 زمان : نظرات (0)

هر کسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین

هر کسی گم می شود را میکند پیدا حسین

اگه راه گم کردی بگو حسین .. اگه گم شدی تو این دنیا بگو حسین ..

دستگیری می کند از عاشقِ بی دست و پا

می نشاند نوکرِ آلوده را بالا حسین

کجایِ عالم ارباب اینجوری پیدا میشه که نوکرش این همه خطا ، اشتباه ، بعدم تو خونش راهش بده .. تازه صدِر جلسه بشونتش تازه بغلش کنه نوازشش کنه .. کجای عالم اینجوریِ ..

بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی

از همه دل کنده ام در این جهان الا حسین

کار من گریه است از بدو تولد تا ابد

خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین

خیلی خوب گریه کنید .. انقدر محرم ها بیاد و بره زیر خروار ها خاک باشیم .. انقدر محرم ها بیاد ببینم همه عالم دارن میگن حسین تو نمیتونی بگی .. انقدر محرم ها بیاد و بره دستام تو کفن بسته باشه .. فرقی هم نمیکنه هر کی باشه حسرت میخوره .. حتی حبیب هم حسرت میخوره .. حبیب با اون مقام فرمود : فقط یه خواسته دارم برگردم دنیا بگم حسین .. بیام تو مجلسِ حسین براش گریه کنم .. حالا منو تو رو اینجا آوردن ..حیفه به خدا ..

بارها گفتم نمی بخشد ولی بخشید و گفت

بارِ آفت خورده ات را میخرد یک جا حسین

سیزده نورِ خدا را دوست دارم مثلِ هم

چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین

فکرِ دیدارِ خدا بودم که بین روضه ها

وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین

هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند

روزِ محشر هم بیاید کار دارم با حسین

میدونی روز محشر چطوری میشه ؟ یهو میبینی تو اون وانفسا تو اون صحرا یه صدایی میاد : غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ .. چشماتون و ببندید ناموس خدا میخواد وارد محشر بشه .. همه سرهارو پایین میندازند بی بی دو عالم میخواد بیاد رد بشه ..

بعضی روایات نوشته امام حسن افسار این مرکب و گرفته ، که حضرت زهرا سلام الله روش نشسته میاد یه گوشه از عرش یهو از یه گوشه ای یه آقایِ بی سری وارد محشر میشه بی بی سوال میکنه حسن جان این آقایِ بی سری که وارد محشر شده کیه ؟ امام حسن جواب میده مادر جان ، میخواد برا همه اهلِ محشر روضه بخونه .. هَذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ ...

هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند

روزِ محشر هم بیاید کار دارم با حسین

من فدای دختری که در خرابه بود و گفت

با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین

خورده ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو

من شدم پیرتر یا مادرت زهرا حسین ..

من از سادات معذرت میخوام .. سادات شاید نتونن این حرف و تحمل کنن .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت یه مرد زمین می افته .. یه وقت هم یه زن زمین می افته ...

دست عدو بزرگتر از صورت من است ..

اون شب از رویِ اون ناقه

تویِ راه بینِ اون صحرا

بازی می کردم افتادم

انقدر غصه نخور بابا ..

غصه نخور بابا

تویِ راه بینِ اون صحرا

یکی دستش تو تاریکی

به گونه ام خورده چیزی نیست ..

هیچکس نمیدونه

بپرس از عمه میدونه

یکی از من یه گوشواره

امانت برده چیزی نیست

بابا .. موهای سرت سوخت ..

همچین که این سرُ از تو طبق می خواست برداره یهو از دستش رها شدُ افتاد .. گفت بابا میبینی بازوهام طاقت نداره .. از بس با تازیانه به این بازوهام زدن .. یه وقت یه مرد زمین می افته ، (آدم که دختردار باشه میفهمه) مرد زمین می افته بلند میشه .. زود یاعلی میگه پامیشه .. اما زن با مرد فرق داره ، زن وقتی زمین می افته خجالت میکشه .. قبل از اینکه بلند بشه از زیر چادر دورش و نگاه میکنه مردی ، نامحرمی ندیده باشه .. اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین ، اما یه وقت یه دختر کوچیک زمین می افته .. دختر وقتی زمین می افته از جا بلند نمیشه تا بابا نیاد بغلش کنه تا بابا نیاد بوسش کنه نوازشش کنه بلند نمیشه .. تازه هی میگه پاهام خیلی درد میکنه بابا ..

همچین که از ناقه زمین افتاد گفت حالا بابام میاد بلندم میکنه از دور دید یه سیاهی داره میاد .. گفت حتما بابامه .. تا اومد جلو دید نه باباش نیست خدا لعنتش کنه دید زجرُ .. تا دید این دختر زیر لب داره میگه یا زهرا .. یا زهرا .. گفت حالا که میگی یا زهرا یه کاری باهات بکنم که مثل مادر بزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری ...آنچنان با چکمه به پهلویِ این دختر زد  ...

من که بعد از تو به کوهِ دردها برخورده ام

 از یتیمی خسته ام از زندگی سر خورده ام

دخترت وقتِ وداعت از عطش بیهوش شد

زهر دوریِ تو را با دیدۀ تر خورده ام

دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف

با تمام خواهرانم مشت بر سر خورده ام

صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست

با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام

زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر

بی هوا سیلیِ محکم مثلِ مادر خورده ام

حرف هایِ عمه خیلی سخت بر من میرسد

گوشِ من سنگین شده از بس مکرر خورده ام

هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت

گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور خورده ام

بابا ..

پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود

میخواست تا که ادای مرا در بیاورد ..

دو تامون لبامون پر از خونِ

موهام مثلِ موهات پریشونِ

حالا مثلِ تو یه دندونه

شکسته دارم

دوتامون موهامون پر از دوده

قراره جدایی مگه بوده

یتیمی برا من هنوز زوده

سنی ندارم

حق داری نشناسی ، موهام سفید شده

این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده

از بینِ دخترا ، من خسته تر شدم

زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم ..

نمی‌پرسم انگشترت چی شد

نپرسی ازم معجرت چی شد

ببین قسمت دخترت چی شد

توی خرابه

تو شام صد دفعه کربلا دیدم

بلا دیدی بابا بلا دیدم

سرت رو تو طشت طلا دیدم

حالم خرابه

امشب بیا خودم ، مادر بشم برات

خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات

حالا که اومدی ،  بیشتر پیشم بمون

لبهاتُ می‌بوسم ، قرآن برام بخون

سرِ روی نیزه ،بابام میشی ؟!

همون مهربون که میخوام میشی ؟!

تو هم‌بازی این روزام میشی ؟!

می‌بینی تنهام

خیال کن نریخته موهای من

ببین سالمه ابروهای من

دیگه خسته نیست زانوهای من

بشین روپاهام

من فرض میکنم ، آغوش داریُ

من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاریُ

تو فرض کن منم ، گوشواره دارمُ

اصلاً نگاه نکن این ، گوش پاره‌مُ

همچین که این سرُ گذاشت رو پاهاش .. سرُ بغل کرد .. بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم .. برام لالایی میخوندی .. برام قصه تعریف میکردی .. حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام ‌میذارم .. میخوام برات لالایی بخونم ..

لالا لالا ، گلم لالا ..

بابایِ خوشگلم لالا ..

اینقد با باباش حرف زد ، راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش می‌کرد .. همه جارو یکی یکی سوال می‌کرد: بابا ؛ موهات چرا سوخته؟!

(کوتاه کنم روضه رو) همچین که رسید به این لب‌ها گفت : بابا دیگه از این ‌نمیگذرم .. موهات سوخته بود حرف نزدم  ..پیشونیت شکسته بود حرف نزدم ...( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته) از همه گذشتم ، ولی از این نمیگذرم بابا ..

 

آخه همه‌ی این زخمایی که تو صورتت هست ، تو سرت هست من ندیدم ، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات ..

اما بابا دیروز یه صحنه‌ای دیدم باور نمی‌کردم ، حالا فهمیدم چی شده .. حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم (چی؟!) دیروز می‌دیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمه‌م بالا می‌رفت ، چوب که پایین میومد قدم نمیرسید ببینم به کجا میخوره ..حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده ...ای حسین ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 269 زمان : نظرات (0)

باید قلبم برا تو حرم باشه

دائم بساط روضه ی تو علم باشه
وقتی زندگیم شده عاشقی و دلبرم حسینه
روز و شب ندارم حرف اول و آخرم حسینه
صرف تو شد همه روز و شب های من

با تو سر شد شب و روز و دنیای من

حسین آقای من آقای من آقای من
باید جونش برای تو فدایی شه

هر کی به لطف فاطمه کربلایی شه
بین عشقای تو دنیا به خدا بهترین حسینه

وقتی مقصد تموم عاشقا اربعین حسینه
من مجنون و حرم تو رویای من

خوشبختم چون که تو هستی لیلای من

حسین آقای من آقای من آقای من
باید قلبم برا تو حرم باشه

دائم بساط روضه ی تو علم باشه
وقتی زندگیم شده عاشقی و دلبرم حسینه
روز و شب ندارم حرف اول و آخرم حسینه
صرف تو شد همه روز و شب های من

با تو سر شد شب و روز و دنیای من

حسین آقای من آقای من آقای من

غلامت عاقبتش به خیر میشه

 با یک نگاه تو یه شبه زهیر میشه
هر کی عمریه شده سینه زنو نوکر حسینه

حتما با دعای خیر پدر و مادر حسینه
دونه دونه میریزه این اشکای من

گریون میشم تا بگیری دستای من
حسین آقای من آقای من آقای من

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 396 زمان : نظرات (0)

شب بارونه، صورتم خیسه

یکی این حال منو بنویسه

دنیا زندونه گوشه گیرم کرد

جان من عشقت اسیرم کرد

دنیا دلیل زندگیم پس بده

امام حسین بچگیمو پس بده

دنیا دو روزه منم میدونم

من این دو روز رو حرم میمونم

دنیا دوروزه یه روز تاسوعا

دنیا دوروزه یه روز عاشورا

یا سیدی یا اباعبدالله.......

بچه بودم که بغلم کردو
مست احلی مِن عسلم کردو
یاحسین گفتم، دل من باز شد
نوکریم از اون لحظه آغاز شد
مگه یادم میره بابام بهم چی‌گفت
به دست و پای هیچکی جز حسین نیفت
من زندگیمو به عشق مدیونم
من زیر دِین حسین می‌مونم
عشق از یه مشکل طلا می‌سازه
عشق از یه دشت کربلامی‌سازه
یا سیدی یا اباعبدالله.......

اون که چشماش به ذره میفته
نباشه کوه به دَره میفته
بی حسین دنیا نقطه‌ی کوره
با حسین چاهم چشمه‌ی نوره
نوری که واسطه حسین هدایته
هدایتی که خونه‌ی سعادته
به‌به به این آسمون آبی
به‌به به این خونه ی اربابی
به‌به به این سفره و این نعمت
این روزی و روضه و این هیئت
یا سیدی یا اباعبدالله.......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 413 زمان : نظرات (0)

میگن روضه دلمردگیه

 میگن گریه افسردگیه

 نمیدونن خبر ندارن

 حسین آغاز زندگیه

اتفاقا روضه دم به دم نشاطه

 اتفاقا گریه چشمۀ حیاته

اتفاقا حسین کشتی نجاته

 ما پای همین پرچم دل خوش به تولاییم

با گریه به ثارالله الله توو لشکر زهراییم

 این آتیش دل ما لا تبرد ابدا

ای کشتۀ کربلا ای کشتۀ کربلا

 میگن بسه غصه بسه غم

میگن بازی شال و علم

نمیدونن چه حالی داره

 پیاده اربعین تا حرم

اتفاقا این غم نور میده دلها رو

اتفاقا این شال میبره غمها رو

 اتفاقا حسین زنده کرد دلهارو

هر کی با حسین باشه سرزنده و آزاده است

 شیعه تا حسین داره یک لشگر آماده است

این شعله های عزا لا تبرد ابدا

ای کشتۀ کربلا ای کشتۀ کربلا

میگن این قدر عزا واسه چی

سفر تا کربلا واسه چی

 میگیم اصلا بدون حسین

تپش توو قلب ما واسه چی

اتفاقا این راه منتهی به نوره

 اتفاقا این شور معنی شعوره

اتفاقا حسین نغمۀ ظهوره

 دلبستۀ دنیان ما دل به حرم بستیم

طعنه بزنید بازم ما پای حسین هستیم

 این آتیش دل ما لا تبرد ابدا

ای کشتۀ کربلا ای کشتۀ کربلا

 

تعداد صفحات : 206

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 121
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 399
  • آی پی دیروز : 676
  • بازدید امروز : 1,055
  • باردید دیروز : 4,533
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 5,588
  • بازدید ماه : 5,588
  • بازدید سال : 1,320,621
  • بازدید کلی : 19,826,449